همنفس
همنفس

همنفس

یه هفت سین دیگه ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شب از نیمه های زمستون گذشته ...


سلام همنفس من ...


ارومه اروم ... بی صدا ... سکوت عمیق شب ... نشستم روهمون ردیف چنتایی دیوار که همیشه اون اوایل ، شبا مینشستم و باهات تلفنی حرف میزدم. هوا سرده ... شب از نیمه های زمستون گذشته ... به اتیش کوچیکی که روشن کردم نگا میکنم ...
چه حس خاصیه ... اگه چن سال پیش این فضا بود الان حتما صورتم خیس از اشک بود اما حالا ...
حالا تو هستی ... احساست همیشه بامنه ... قلب مهربونت کنارمه حتی وقتی که کنارم نیستی ...
حالا چشام ، صورتم خیس نیست ... به هر لحظه با توبودن که فک میکنم غرق شادی میشمو یه لبخند محو رو لبام هست و با همه وجود خوشحالم که تو ، رز من ، همنفسم ، تو زندگیم هستی ...
یاد روزایی افتادم که کنارهم بودیم ...
عزیزکم لبریز از حس زندگی بودم وقتی دسای مهربونت تو دستم بود ...
وقتی نگام به نگات گره میخورد ...
تو به من زندگی دادی نفس ...

تا ابد ممنونتم بهترین لحظه ساز زندگیم ...



تقدیم به تو که شوق زندگی منی ، همنفس ...

فصل عشق

سلام همنفس من ...
خداروشکر تونستم بازم بیام خونمون ...
چقدردلتنگ نوشتن برات تو این صفحه ها بودم گل من... چقدر دلم لک زده بود زود به زود احساسمو بخونی...
رز من ، گل با احساس من ، همنفس مهربونم ، ماه زیبای شبای من
خیلی خوشحالم دارمت عزیزکم... ممنونم که اومدی تو زندگیم و بهم عشق واقعی رو دادی...
مرسی که احساس ناب و خاص و خالصتو بی دریغ بهم بخشیدی... بهم زندگی دادی ، همه زندگی من...
بودنت خود آرامشه ، آرامش وجود من...
خدایا شکرت... همه ش میگقتم چرا زودتر تو زندگیم نیومدی تا اتفاقات گذشته برام نمیافتاد و انقدر ... اما امروز حرف قشنگی زدی گلکم خیلی بهش فک کردم درس میگی شاید هنوز فصل عشقمون نیومده بود شاید لازم بود اون اتفاقات بیافته...
اما خیلی خوشحالم حالا تو زندگیمی و دارمت عشق من 
باید وقتش میرسید باید این روزام میگذشت شاید برای آیندمون...
نمیدونم دیگه کی میتونم بیام اما مطمئنم که دیگه ازاین مرخصیای هفتگی خبری نیست شاید ماه دیگه بتونم بیام اما هرچقدر طول کشید عشق من بدون به لحظه ناب بودنت کنارم به خنده ها و اشکایی که تو لحظه هامون بود قسم به باهم بودنمون به عشقمون تمام لحظه ها و ثانیه ها به تو فکر میکنم و کنارم حست میکنم
تو همه وقتایی که بتونم باهات حرف میزنم و به صدات به احساس پاکت گوش میدم صدای قلبتو میشنوم و نگرانیا و دلشوره هاتو درک میکنم بدون منم مث تو وقتی ازت بیخبرم هیچ آرامشی ندارم پس هربار بتونم ازت خبر میگیرم...
یادته همیشه بهت چی میگم؟
وقتی آروم آرومم که ... ؟
اینارو اینجا نوشتم که بخونی وقتی نگرانی و میای برام بنویسی ...
شاید کمی آرومت کنه نبض زندگی من ...
 امروز با یه چیز دیگه م خوشحالم کردی دلم نیومد ننویسمش
اون کفشی که برا بهار گرفته بودی خیلی خوشکل بود خیلی مطمئنم بهارم مث من خیلی خوشحاله که تورو داره ...
بهار من ... بهاران... دلتنگش بودم خیلی زیاد...
رز من ممنونتم تا ابد
عاشقتم بهترین و مهربونترین گل دنیا ... گل من...




تقدیم به وجود پراز مهربونیت ماه مهربون من...

یه اتفاق...

سلام همنفس من ...
زیباترین و بهترین اتفاق زندگی من ...
باز یه اتفاق یا یه اشتباه یه ندونم کاری یا هرچیز دیگه دوباره یادم اورد که چی و کی روتو زندگیم دارم که خیلی وقتا با بی مهریام با اشتباهاتم اذیتش کردمو دل مهربونشو رنجوندم.
یادم اورد که اونطوری که باید قدر محبتای گل رزمو نمیدونم ... عشق من من زیباترین احساس دنیارو دارم و هر روز و هر ثانیه و هر لحظه ازش لبریزم اما اونطوری که باید و لایق این حس هست مراقبش نبودمو قدرشو ندونستم...
نمیدونم چرا ، چرا قبل از این اتفاق انقدر به زیبایی این احساس پی نبرده بودمو درکش نکرده بودم ...
گل من ...
رز زیبای من بهت قول میدم روزای خوبو زیبایی کنار هم داشته باشیم بهت قول میدم سال دیگه این موقع ها دیگه انقدر ناراحتو نگران جداییای طولانیمون نباشیم ... وقتی این مدت بگذره و تموم شه بعدش خیلی کارا و برنامه ها دارم که فقط و فقط وقتی ممکن میشه که دلیلی برا انجامشون داشته باشم و دلیل زندگی کردنم فقط تویی ماه مهربون من...
دلیل اینکه میخوام همه چیزو زیباتر تو زندگیم داشته باشم فقط وجود پر از مهرو محبت توئه ... دلیلش وجود زیبای توئه گل رز زیبای من ...
میدونی که یه روز نفسم بند اومده بودو از ظهر تا شب بین زمینو هوا بودم اما صب با انرژی ازخواب پاشدم برا اینکه دلیل بودنم نفسو همنفسم دوباره بهم اجازه داد تا از روح زیباش لبریز بشم و ریه هامو پر کنم از عطر نفساش. اره بهم اجازه داد باز همنفسش بمونم و تو هواش نفس بکشم و پرواز کنم تا اووج قله خوشبختی...
اینا رو نوشتم که هربار که خودم میام اینجا بخونمو یادم باشه دنیای بی تو که دنیا نیست زندونه...
بی عشق ازدنیا چی میمونه...
عاشقتر از همیشه عاشقتم همنفس رویایی من...




تقدیم به تو رویای زیبای زندگی من...

مهربون من...

سلام همنفس من...

ماه مهربونم اخرین ساعت از این مرخصیمه خیلی دلتنگتم و به سرم زده نرم اخه این بار نتونستم حتی یه ساعت راحت کنارت بشینمو حرف بزنیم همه شم با اخلاقای بدم دل مهربونتو رنجوندمو اذیتت کردم
میدونم اگه برم تا مرخصیه بعدی دلم دیوونه م میکنه ...
میدونی که همه دنیام تویی، همه وجودم میمیرم اگه ازم ناراحت باشی ...
هرچی که میگم هرکاری که میکنم خودت میدونی همه ش از رو عشقو دوس داشتنه بینهایتمه عزیزکم هیچوقت ازت دلخور نمیشه م نمیتونم دلخور بمونم شاید چن لحظه از بعضی حرفا و رفتارات بخاطر اختلاف سلیقه مون برنجم اما همه ش چن لحظه س و بعدش دیگه ناراحتی وجود نداره ...
فدای دل مهربونت بشم که انقد مهربونه بدیامو به مهربونی دل مهربونت ببخش  گل رز مهربونم...
تو بهترینی و لایق بهترینا سعی میکنم زودتر برات بهترین بشم بهترین من...
عاشقتم همنفس مهربونم...
بیشتر از هر وقت دیگه ای عاشقتم...
نمیتونم بیشتر بمونم بودن کنارت داره وسوسم میکنه که نرمو بمونم اگه نرم یه فرصت خوب دیگه برا باهم بودنمونو از دس میدم میخوام بیشتر کنارت باشم و بیشتر از عشقت لبریز بشم باید یکم صبورتر باشیم تا به بهترینا برسیم ...
برا دلم دعا که که تحمل و صبرش زیاد شه و بتونه دوری ازتو تحمل کنه همه هستی من...
بیشتر از هر زمان دیگه ای دوست دارم ...




تقدیم به تو رز با احساسو زیبای من...