همنفس
همنفس

همنفس

فصل عشق

سلام همنفس من ...
خداروشکر تونستم بازم بیام خونمون ...
چقدردلتنگ نوشتن برات تو این صفحه ها بودم گل من... چقدر دلم لک زده بود زود به زود احساسمو بخونی...
رز من ، گل با احساس من ، همنفس مهربونم ، ماه زیبای شبای من
خیلی خوشحالم دارمت عزیزکم... ممنونم که اومدی تو زندگیم و بهم عشق واقعی رو دادی...
مرسی که احساس ناب و خاص و خالصتو بی دریغ بهم بخشیدی... بهم زندگی دادی ، همه زندگی من...
بودنت خود آرامشه ، آرامش وجود من...
خدایا شکرت... همه ش میگقتم چرا زودتر تو زندگیم نیومدی تا اتفاقات گذشته برام نمیافتاد و انقدر ... اما امروز حرف قشنگی زدی گلکم خیلی بهش فک کردم درس میگی شاید هنوز فصل عشقمون نیومده بود شاید لازم بود اون اتفاقات بیافته...
اما خیلی خوشحالم حالا تو زندگیمی و دارمت عشق من 
باید وقتش میرسید باید این روزام میگذشت شاید برای آیندمون...
نمیدونم دیگه کی میتونم بیام اما مطمئنم که دیگه ازاین مرخصیای هفتگی خبری نیست شاید ماه دیگه بتونم بیام اما هرچقدر طول کشید عشق من بدون به لحظه ناب بودنت کنارم به خنده ها و اشکایی که تو لحظه هامون بود قسم به باهم بودنمون به عشقمون تمام لحظه ها و ثانیه ها به تو فکر میکنم و کنارم حست میکنم
تو همه وقتایی که بتونم باهات حرف میزنم و به صدات به احساس پاکت گوش میدم صدای قلبتو میشنوم و نگرانیا و دلشوره هاتو درک میکنم بدون منم مث تو وقتی ازت بیخبرم هیچ آرامشی ندارم پس هربار بتونم ازت خبر میگیرم...
یادته همیشه بهت چی میگم؟
وقتی آروم آرومم که ... ؟
اینارو اینجا نوشتم که بخونی وقتی نگرانی و میای برام بنویسی ...
شاید کمی آرومت کنه نبض زندگی من ...
 امروز با یه چیز دیگه م خوشحالم کردی دلم نیومد ننویسمش
اون کفشی که برا بهار گرفته بودی خیلی خوشکل بود خیلی مطمئنم بهارم مث من خیلی خوشحاله که تورو داره ...
بهار من ... بهاران... دلتنگش بودم خیلی زیاد...
رز من ممنونتم تا ابد
عاشقتم بهترین و مهربونترین گل دنیا ... گل من...




تقدیم به وجود پراز مهربونیت ماه مهربون من...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد