همنفس
همنفس

همنفس

چهاردهمین روزم گذشت

سلام همنفس من...



روز شد


شبا چقدر بد اهنگه

سکوت شب ، هر شب داره

با صدای ترک خوردن و شکستن بغضم میشکنه

هر چقدر که سخت میشه ، بازم به دلم دلداری میدم

تموم میشه دل من

طاقت بیار دل من

اینا همش امتحانه

یه روز میاد اون کسی که

درمون همه درداته

اما گلم میدونم که میدونی

تو این دلم چی میگذره

اگر بگه با اینکه تو این روزاست

اما بازم ارومه

همه ش داره به خودش دلداری میده

ای خدا پس کی تموم میشه

تاوان اشتباهمون، چقدر دیگه سنگین میشه

همه این سختیا

همه این دوریا

دلیلش اینکه عاشقیمو غرق تو عشقمون شدیم...؟!

اخ خدا جون ببخش منو!

غلط کردم، دیگه تو حکمت کارات دخالتی نمیکنم

حتما اینم دلیل داره...

من و نفس هرچی که سختیه باید تحمل کنیم

حتما یه روز درس میشه

این حکایت عشقیه

که یه روز ابدی میشه


حرفای دلی...


با همه وجودم دوست دارم و دلتنگتم گل رز من...



تقدیم به تو همنفس من...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد