همنفس
همنفس

همنفس

شاید خداحافظ

 

شاید این آخرین مطلبی باشه که مینویسم.

شاید دیگه  هیچوقت تو وب ننویسم.

شایدم یه مدت طولانی نیام...

همنفسم دلیل این وب تو بودی. دلیل نوشتنم تو بودی. میدونم خوب حرف نمیزنم ، میدونم خوب نمینویسم ، اما هرچی که بود حرف دل بود و فقط برای صاحب خونه اون دل .

اینجا مینوشتم

چون برای تو بنویسم

برا اینکه همیشه بمونه

واسه خاطر اینکه بعدها این روزامونو یادم نره

دلم میخواست همیشه ادامه داشت اما شاید بهتره حرفامو مث همیشه رو کاغذا بنویسمو بعدشم ...

بهت حق میدم با دیدن اون صفحه ...

 اما  گل من ، هر وقتی ، هر حرفی زدم با همه وجودم بهش ایمان داشتم و دارم .

حتی روزای اولی که شروع به نوشتن کردم فکرشم نمیکردم که اینقدر زود اینجا رو بهت نشون بدم یا اصلا  نمیدونستم با دیدن این صفحه ها ، نوشته ها چه حسی بهت دس میده. نمیدونستم خوشحال میشی یا با این کارم ناراحتت میکنم .

وقتی دیدم با دیدن این نوشته ها اونقدر خوشحال شدی منم از شادی تو شاد شدم و با خودم قرار گذاشتم همیشه برات بنویسم . خوشحالی تو بهم قوت قلب داد ، مطمئنم کرد برای اینکه همیشه ...

اما حالا فکر میکنم  بهتر باشه دیگه این کارو نکنم...

همیشه برات مینویسم ...

همیشه دوستت دارم گل مهربون من ، همنفس من ...

نظرات 5 + ارسال نظر
استارگرل شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 http://stargirl1368.blogsky.com

سلام میخوای بری؟
از توضیحی که دادی ممنونم چقدر من خنگم!!اصلا به ذهنم نرسیده بود!!من با اسم همنفس لینکت کردم تو هم اگه خواستی با استارگرل اینجاست!لینکم کن!اما...تو که داری میری!!برات آرزوی موفقیت میکنم اگه رفتی.
اگه بری یکی از تعداد دوستای من کم میشه!!

محمد نادر شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:50 http://www.soillover.blogsky.com

سلام سام
چرا اخه؟
دیر ا.مدی زود هم میخای بری؟
اصلا فکرشم نمیکردم
امیدوارم پشیمون شی
اما هر طور راحتی
ولی مطمئنم یه روزی دوباره میای مینویسی
قربانت
اگه باشم و بری همیشه به یادتم
محمد نادر

مذاب ها دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 http://mozabha.blogsky.com

سلام سام عزیز.... چی شده ؟ آفتاب هنو زنده است .... بی دریغ و سخاوتمند، تو از چی دلگیری ؟ از چی نا امیدی؟بقول شاملو عشق خود فرداست ، خود همیشه است...... دیگر نه ترانه حریف دلتنگی ام میشود و نه تنهایی!!!! تو چه وقت میآیی؟؟؟؟؟؟؟

پیام چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 23:40 http://khater.blogsky.com/

سلام خدمت شما مممون که وب من اومدین خوشم میاد شمام مثل من عاشق چاوشی هستین سلطان موسیقی ایران
حرفاتون خیلی قشنگ بود و به زبان عامینه بود ولی کاش بمونین و به نوشتن ادامه بدین این نوشتن کلی واسه آدم خوبه آدمو سبک میکنه به هر حال من میوخام که بمونید و بمونید .

زخم زبونا رو به جون خریدم
از همه حتی از خودم بریدم

پیام پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 13:50 http://khater.blogsky.com/

سلام خوب هستین شما منون که بهم سر زدین و خوشحال شدم این که تونستم شما رو یه جورایی برگردونم به وبتون یعنی ارززشو دارم ؟
اره من لینکت میکنم شما منو به همین اسم خاطرات خاکستری لینک کنید . بعد اینکه تو سایت محسنم عضوم به همین اسم payam . ان شالله تو کنسرت محسن همدیگرو ببینیم . الان که دارم برات مینوسم خیلی سختمه دستام میلرزه اذیت شدم یه اتفاق بدی واسم افتاد دعا کن زود از خاطرم بره .
بازم یه خاطرات خاکستری بد

سلام پیام جان
تو و قلمت خیلی با ارزش هستین . همیشه بنویس
ممنون بخاطر لینک ، لینک شدی
تو سایت پیدات کردم . ایشالله تو کنسرت محسن ببینمت
درکت میکنم دوست من و برات دعا میکنم همه چیز خیلی زود به حالت عادی برگرده و ناراحتیات برطرف بشه .
ممنون که اومدی خیلی خوشحال شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد