همنفس
همنفس

همنفس

هوای حرم

سلام

سلام همنفسم...

تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه

 هوایی شده بره پابوس امام رضا...

اخ که چقدر دلم هوای حرم و داره . خیلی دلم می خواد دوباره یه فرصتی پیش بیاد و یه بار دیگه برم پابوس اقا امام رضا (ع)...

دلم واسه اون غروبایی که تو صحن حرم بودم و داشتم به گنبد طلایشش نگاه می کردم و باهاش حرف می زدم و صدای اذان مث یه موسیقی بی نظیر فضا رو پر می کرد بدجوری تنگ شده .

بدجوری دلم واسه آرامش بی نظیرش تنگه . آرامشی که هیچ جا نتونسته بودم پیداش کنم...

آقا جون خیلی دلم می خواد بازم بیام پابوست ، یه نظر به این کمترین سراپا گناه بکن ، ما رو هم بطلب ...

چی میشه یه بار دیگه باز بیام پابوست

که می خوام غرق بشم توی اقیانوست...

گل من ای کاش می شد الآن باهم اونجا بودیم . ای کاش بشه یه روزی بتونیم باهم ...

ای خداااااااااااا...

یعنی میشه بیاد اون روز؟

حتی تصورشم بهم یه حس وصف نشدی میده.


ببین از کجا میام که هنوز مسافرم

که هنوز نیومده هوایی شدم برم

به چی دل بستم که از همه دل کندم

که به دنیا و غمه دنیا می خندم

کاشکی بازم تو حرم

با کفترات بپرم

پیش تو پر بگیرم

ازت خبر بگیرم

رو سیاهم که هنوز از تو خیلی دورم

مهربونی با من اما انگار کورم

اگه دورم از تو تو به من نزدیکی

دلمو میبینی حتی تو تاریکی

چی میشه یه بار دیگه باز بیام پابوست

که می خوام غرق بشم توی اقیانوست

کاشکی بازم تو حرم

با کفترات بپرم

پیش تو پر بگیرم

ازت خبر بگیرم


اما می دونم هنوز لایق این احساس نشدم  ، هنوز باید در کوره های تلخ کامی گداخته بشم تا به خلوص واقعی برسم . خدایا خودت کمکم کن تا بتونم همه سختیایی که هست و قراره پیش بیاد و تحمل کنم تا وجودم خالص خالص بشه برای رسیدن به تو...

خیلی وقته معجزه هاتو بهم نشون میدی، خیلی وقته داری بهم ثابت میکنی که هنوزم حواست بهم هست و هنوز داری منو میبینی و به حال خودم نذاشتیم .

 خیلی وقتا معجزه هات رو بهم نشون می دادی اما من کور بودم . همشونو اتفاقای عادی و روزمره می دونستم اما حالا...

حالا که یکی از فرشته هاتو برام فرستادی دارم میبینم . اون فرشته مهربونت چشمامو باز کرده حضورتو تو ثانیه هام بهم نشون داده . بخشندگی و لطف و مهربونیاتو بهم نشون میده . همینا دلگرمم می کنه که هنوز دیر نشده . که هنوز می تونم برگردم . که هنوز می تونم به تو برسم حتی تو این دنیایی که الآن توش زندگی می کنیم.

دیگه تنها نیستم ، دیگه فقط خودم نیستم که برام مهم نباشه آخرش چی پیش میاد. حالا بهترین و مهربونترین و زیباترین گل دنیا رو بهم دادی . باید همه سختیاشو تحمل کنم . باید به قولم وفا کنم

خدایا دستمو رها نکن

فقط همین...


 

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد نادر سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:59 http://www.soillover.blogsky.com

سلام سام عزیز
شعر بسیار زیبایی بود
اما منظورتون رو از فرشته و اینا رو متوجه نشدم که فکر کنم خصوصی باشه
واسه خودم و خودت و بقیه طالب ها دعا میکنم امام رضا بطلبتمون
منم دلم لک زده

سلام محمد جان
اره شعر قشنگیه اما با صدای محسن چاوشی یه چیز دیگه س یه حال و هوای دیگه داره مخصوصا اگه بدونی ادامه یه داستانه قدیمیه
زیاد خودتو خسته نکن درمورد فهمیدن همه چیزایی که تو مطلبام میارم چون بعضی جاهاش خصوصی میشه و فقط منظورمو همنفسم میتونه بفهمه
مرسی از اینکه دعا میکنی دعای بنده های خوب خدا همیشه مستجاب میشه
ممنونم ازت که اومدی

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد