خدایا شکرت...
خدایا
هزاربار شکرت...
بالاخره تونستم گل خودمو ببینم . بالاخره
تونستم به اون چشمای مهربون نگاه کنم . چشمایی که با اومدنشون تو زندگیم
بهم فهموندن دنیا همه چیزش بد نیست. خدایا ممنونم ازت بخاطر خلقت بهترین و
مهربون ترین گل دنیا . بخاطر خلقت اون چشمای مهربون که وقتی بهشون نگاه
میکنم دیگه هیچ غمی تو دلم نیست .
گل مهربونم ، هم نفسم ، تو
بهترین و شیرین ترین لحظه های عمرمو برام ساختی . وقتی به چشمای مهربونت
نگاه میکردم و اینکه میدونستم اوناهم دارن به من نگاه میکنن بهترین احساس
دنیا رو داشتم . احساسی که تا اون روز تجربه نکرده بودم . آخه هیچ کسی رو
اینقدر دوست نداشتم که به این حس برسم . هر روزی که میگذره ، نه ، هر
ساعتی که میگذره...اما نه بازم نه ،هر لحظه ای که میگذره از لحظه قبل بیشتر
دوست دارم و این دوست داشتن بهم امید میده ، بهم زندگی میده ، بهم نفس
میده.
با تو بودن برام بهترین حس دنیاست. این تویی که با اون
چشای مهربونت با اون نگاه با محبتت منو از غما آزاد میکنی . همه لحظه
هایی که با تو هستم برام شیرین و قشنگن. هر لحظه یه حس قشنگ یه احساس ناب .
همش با وجود پاک و مهربون تو میشه.
صدات آرامش من، نگاهت امیدم به زندگی ، دیدن چشمات بزرگترین آرزوم و نفسهات دلیل بودنمه همنفس من
گل مهربونم ، من دل به مهر و محبت تو دادم،
به اون احساس پاکت
پس تا ابد
همراهم باش ...