سلام
اینروزا کمتر میام یعنی کمتر وقت میکنم بیام اما بخاطر مشکلات
نیست بخاطر اینکه دارم زندگی رو تجربه میکنم و میفهممش. زندگی کردن به
معنای واقعی و نفس کشیدن با هم نفسم با همه زندگیم. درسته هنوز فاصله ها
تموم نشده هنوزم فاصله های فیزیکی هست اما مهم روح ادماس که بهم نزدیک باشه
نه جسمشون . درسته هنوز نتونستم هم نفسمو ببینم اما حضورشو تو ثانیه هام و
تو لحظه هام دارم حس میکنم. اینکه زندگی میده بهم. اینکه بهم امید به
زندگی کردنو میده همین باعث شده خیلی از مشکلاتو غمایی که تو زندگی هستو
نبینم و برام مهم نباشن . میدونین تا ادما نفس میکشن غما هم هستن و باعث
میشن ادما از پا دربیان گاهی وقتا اونقدر زیاد میشن که ذره ذره ادمو خرد
میکنن اما وجود یه هم نفس کسی که باهات باشه و درداتو بفهمه کسی که فقط حس
حضورش بهت ارامش بده همین که حس کنی هستو میتونی باهاش دردو دل کنی و
حرفاتو بهش بزنی و انم تورو بفهمه دیگه به نظرم با وجود این هم نفس دیدن
غما و بها دادن بهشون کار اشتباهیه دیگه بعد از اون نباید گذاشت غم نابودت
کنه. دیگه نباید بهش گوش کرد دیگه صداشو نباید شنید.
غم بی خیالتم صداتو نمیشنوم چون هم نفسم هست و کنارمه
اره غصه معنای ندارد تا تو میخندی
برایم... هم نفسم همیشه برام بخند تا غصه ها بی معنا بشن