همنفس
همنفس

همنفس

انتظار...

سلام...

چقدر خوبه بدونی بعد از یه مدتی که انتظار کشیدی حالا دیگه داره انتظارت سر میرسه. داره این انتظاره سخت به آخرش میرسه.

چقدر خوبه بدونی انتظارت نتیجه خوبی با خودش داره و میتونی به چیزی که می خوای برسی...

چقدر خوبه ... چه احساس خوبی داره که بدونی هم نفست بزودی دوباره میاد و با حرفاش و حضورش رنگ آرامش به تمام زندگیت میزنه...

اما ای کاش انتظار اصلی به آخرش برسه . زودتر بیاد روزی که بتونم گلمو ببینم . برسه روزی که دیگه جدایی نباشه. هیچ فاصله ای نباشه...

 گلم ، نفسم  دیروز گفتی باید صبر کنیم هنوز وقتش نرسیده که همو ببینیم. آره میدونم ، میدونم باید وقتش برسه اما این دله دیگه تاب نداره ، گلشو میخواد . چی بگم بهش؟ چی می تونم بگم؟ چه کاری میتونم انجام بدم؟ جز اینکه صبر کنم؟ جز اینکه نذارم دم بزنه؟ باشه بازم صبر میکنم...صبر میکنم تا اون روز برسه ...

انتظاری که تهش رسیدن به تو باشه هم برام شیرینه...







نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد