-
25 روز
چهارشنبه 8 دیماه سال 1389 00:40
سلام همنفس من ... گل رز من ، ببین امروزم گذشت... حالا روزه ای خدا 25 روز گذشت ... 25 روز خدایا تو از دلم خبر داری میدونی، میدونی تو دلم چی میگذره خدایا خودت که دیدی... دیدی حالمو ، دیدی اشکامو ، دیدی دلمو ... خدایا شکرت ... گل رز من تا ابد باهاتم دوست دارم مهربونم تقدیم به تو گل رز زیبای من ...
-
24 روز
سهشنبه 7 دیماه سال 1389 13:38
سلام همنفس من ... شد روز اگه شکسته پای من ، گریه نکن عصای من هرچی شکسته بنویس ، به پای گریه های من اگه تموم طاقتت ، نمونده روز راحتت نگاه با صداقتت ، غنیمت برای من آینه و شمعدون نمیخوام ،من لب خندون نمیخوام هرچی که خنده س واسه تو ،هر چی غمه برای من بخند و از خنده بگو از غم بازنده بگو ... دوست دارم گل رز من ... تقدیم...
-
23 روز
دوشنبه 6 دیماه سال 1389 18:26
سلام همنفس من ... روز شد این روزا بالاخره تموم میشه اما... اما وقتی تموم بشه من بازم... دوست دارم همنفس من ... تقدیم به تو گل رز من ...
-
هرچی که پیش بیاد ...
یکشنبه 5 دیماه سال 1389 16:20
سلام همنفس من ... روز گذشته... امروز خیلی فکر کردم ، به همه چیزایی که اتفاق افتاده به پشت سرم نگاه کردم... به روزایی که گذشت... اون لحظه هایی که برا هم میساختیم و با همه وجود دوسشون داشتیم و داریم. به همه چیز این مدت فکر کردم به همه چیزش... گل من هیچوقت تو زندگیم همچین روزایی نداشتم روزایی که واقعا از ته دل خوشحال...
-
اینم گذشت
شنبه 4 دیماه سال 1389 11:31
سلام همنفس من ... روز اینم از این گذشت ... اینم شکست ، گذشت ، مث همه اون مرزا کلیشه هایی که نتونستن جلوی این احساس دووم بیارن... همه اون غیر ممکنا ممکن شد و میشه چون احساس پاک گل رز مهرونمو دارم با احساس ناب و خالصت با روح لطیفت همیشه تو اوج هستم... تو اوج... بالاخره همه این سختیا یه روزی تموم میشه و اون روز زیاد دور...
-
20 روز
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 23:31
سلام همنفس من... رز من بالاخره شد روز امشب یه شب خوبه خوشحالم چون شد اونقدر که تو این مدت منتظرش بودم زودتر بیاد بگم با همه سختیاش با همه دلتنگیاش تونستیم ... بیایم خدااااااااااااااااااااااااااا تا اینجا شد ... خدایا خودت کمکمون کن فقط خودت خدایا این ماه نشد که بگی بهونه نداشته باش؟ که بگی من بازم بهت فرصت دادم؟ که...
-
19 روز
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 01:01
سلام همنفس من... شد روز گل من اونایی که میان و میخونن وبو بهم میگن پس کی تموم میشه؟ اصلا این شماره ها قرار هست یه روزی تموم بشه یا نه؟ همنفس من بقیه خسته شدن اینقدر این شماراه هارو دیدن اما من تمام روز به این شماره ها نگاه میکنم. دارم نگاشون میکنم تا برسه به تهش... بقیه با دیدن شماره ها خسته میشن اما برای من لذت داره...
-
18 روز
چهارشنبه 1 دیماه سال 1389 17:24
سلام همنفس من... روز گذشته ... حالا دیگه فقط... امروز نمیخوام چیزی بگم چون بی نهایت از دس خودم عصبانیم که هنوز یاد نگرفتم ... یاد نگرفتم که باید چجوری حرف بزنم... ... دوست دارم گل من ... تقدیم به تو مهربون ترین همنفس دنیا...
-
17 روز
سهشنبه 30 آذرماه سال 1389 02:01
سلام همنفس من... خدایا شکرت تموم شد امروزم گذشت و شد روز خدایا شکرت شکرت شکرت درسته دلتنگم ، درسته دارم دیوونه میشم ، درسته تا حد جنون رسیدم ، اما... اما خدایا من عشقمو میخوام ومیدونم یه روزی میشه و اون روز زیاد دور نیست میدونم خیلی زود تو اوج اسمونت برای همیشه میمونیم... و کنار هم میسازیم... خدایا شکرت که همه...
-
16
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 18:55
سلام همنفس من... روز گذشت اما گل من دیشب تا حد جنون دلتنگت بودم . اونقدر که دیگه تحمل هیچ چیزو نداشتم . دیگه نمیتونستم... چندبار اومدم تا اپ کنم اما دلم نمیذاشت امونمو بریده بود بهم اجازه نمیداد خودم چیزی بنویسم همه قلبو روحو جسمو همه وجودمو دلتنگی گرفته بود . چیزایی مینوشتم که نباید بگم . نباید... تمام شب یادگاریتو...
-
15
یکشنبه 28 آذرماه سال 1389 01:46
سلام همنفس من ... شد روز گل رز من 15 روز گذشته و فقط... گل من حالا بهتر شد. خیالم راحت تره . حالا حداقلش اینه دیگه اونطوری همه لحظه هام با استرس نمیگذره میدونم کجایی چکار میکنی و اینکه راحت تر میتونم از حالت باخبر بشم بخدا برام سخت بود نمیدونی گل من هیچکسی نمیدونه ... شاید به نظر خیلیا اینا همش حرفه یا اگر واقعیته...
-
چهاردهمین روزم گذشت
شنبه 27 آذرماه سال 1389 01:23
سلام همنفس من... روز شد شبا چقدر بد اهنگه سکوت شب ، هر شب داره با صدای ترک خوردن و شکستن بغضم میشکنه هر چقدر که سخت میشه ، بازم به دلم دلداری میدم تموم میشه دل من طاقت بیار دل من اینا همش امتحانه یه روز میاد اون کسی که درمون همه درداته اما گلم میدونم که میدونی تو این دلم چی میگذره اگر بگه با اینکه تو این روزاست اما...
-
13 روز
پنجشنبه 25 آذرماه سال 1389 23:54
سلام همنفس من... امروزم بالاخره تموم شد و الان روز گذشته ... گل من خیلی حرف تو دلم هست که دوست داشتم بهت بگم اما اما گلم میدونی که نمیتونم فعلا . دلم میخواد زودتر تموم شه و من بتونم دوباره اونچیزایی که تو دلم هستو بدون اینکه نگران چیزی باشم بهت بگم . میترسم الان به زبون بیارمشون از بعدش میترسم اخه دیگه دس خودم نیست...
-
امروزم گذشت
پنجشنبه 25 آذرماه سال 1389 02:06
سلام همنفس من ... روز گذشت... گل رز من نگرانت بودم همیشه اما حالا فرق داره بیشتر از همیشه نگرانتم. تا این چند روز تموم بشه من... بخدا دس من نیست. هیچکسی نمیدونه چی تو دلم میگذره چجوری شده که انقدر حساس شدم. بخدا این حدی که داری میبینی فقط برای توئه چون تو تنها کسی هستی که من بینهایت دوسش دارم. ببخش با این احساسم با...
-
یازده
چهارشنبه 24 آذرماه سال 1389 12:56
سلام همنفس من... امروزم گذشت، شده روز گل من امروز با همه روزایی که بهم گذشت فرق میکرد. اره فرق میکرد چون به چیزی رسیدم که تا دیروز تو اینده ها دنبال میگشتم که شاید بشه شاید نه اما وقتی به این دوری به این سختیا به این رابطه و نزدیکی دلامون فکر میکردم به اینکه چجوری با هر نفس میتونم حست کنم.اون موقع فکر میکردم خیلی...
-
دهمین روز
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 02:50
سلام همنفس من... سلام گل رز خوش عطر من... امروزم گذشتو شد روز فقط... الان یه امتحان بزرگتر سر راهمونه .شرایطمون هرچقدرم که بخوایم انکار کنیم سخت تر از 10 روز گذشته شد دلم برات تنگ بود همیشه استرس و نگرانی داشتم اما حالا رو چیکار کنم که .. خدایا خودت کمکمون کن . کمکمون کن بتونیم تا اخرشو بریم . گل من درسته همه چیز هر...
-
9 تا گذشت
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 04:50
سلام همنفس من ... روز گذشته... ولی فکر کنم این تازه اولشه اخه این دوریه سخت تر شد نمیدونم چجوریه شاید قراره چند برابر همیشه امتحان بشیم ... امیدوارم اینو مث امتحانای قبلی زندگیم بخاطرچیزای بی ارزش رد نشم. هر چند تازه دارم خیلی چیزا رو میفهمم ... این شاید مهم ترین امتحانی باشه که توزندگیم پیش اومده ... گل من ... دوست...
-
گل من حالا که نیستی
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 02:52
-
ماه من نیستی کنارم
شنبه 20 آذرماه سال 1389 03:05
-
6
جمعه 19 آذرماه سال 1389 00:38
سلام همنفس من ... سلام گل رز مهربون من ... شد روز اما گلم ... خیلی... باشه صبر میکنم... صبر میکنم اونقدری که صبوری کردن یاد بگیرم تا ابد دوست دارم گل رز من ... تقدیم به تو همنفس من ...
-
ارامش من
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 00:31
سلام همنفس من... روز گذشته... چی بگم گل من ؟ چی میتونم بگم وقتی این احساس محبت بی نهایت این عشق پاک و خالص و بی دریغو میبینم؟ آرامش من بی نهایت دوست دارم . گل رز من شاید نتونم خیلی چیزا رو بگم شاید نتونم حتی درموردشون بهت بگم و یا اینجا بنویسم ... اما همه این دوریا همه این سختیا همشونو هرچی که تو این مدت گذشت همش تو...
-
4 روز
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1389 00:13
سلام همنفس من.... گل مهربونم روز گذشته... قبل از این وقتی چند دقیقه ازت دور میشدم بی نهایت دل برات تنگ میشد حالا چجوری بهت بگم که چقدر دلتنگم ؟ اما اینبار با همیشه فرق داره نمیدونم یه جور خیلی خاصیه نمیتونم بگم چجوری نمیتونم این حسو وصفش کنم مطمئنم برای توام همینطوره فقط یه دلتنگی ساده نیست خیلی چیزا همراهشه خیلی ......
-
شد سه روز
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 00:22
سلام همنفس من ... خدایا شکرت امروزم گذشت ... شد روز... امشب شب اول محرمه... وقتی رفتم تو حیاط صدای نوحه هایی که میومد منو یاد سال قبل انداخت سال قبل همین موقع تو همین شبا مث چند سال قبلش تنها میرفتم قدم میزدم از این هیئت به اون تکیه از این دسته به یه دسته دیگه کار هرسالم بود ساعت 7-8 راه می افتادم و پیاده میرفتم به هر...
-
دو
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 00:30
هنوز زنده ام کورسویی امید برایم باقی مانده است هنوز مرده ی متحرک نشده ام هنوز به امید حس کردن عطر گل زیبایم نفس میکشم هنوز چشم به جاده های بی پایان انتظار دارم هنوز هر ثانیه را میشمارم هنوز بر سر ساعتم فریاد میکشم اما اینبار نه بخاطر کند رفتن با فریادهایم با ناله هایم ... التماسش میکنم که تندتر بر روی این زمان لعنتی...
-
قدم اول
یکشنبه 14 آذرماه سال 1389 00:08
سلام همنفس من سلام همه هستی من همه زندگی من … خدایا خودت کمکمون کن . فقط خودت اخه خدایا چرا انقدر دوسم داری چرا ؟ من که همیشه بد کردم من که همیشه گناه کردم من که بار گناهام خیلی سنگینه من که هیچوقت شکرتو نگفتم من که همیشه تو اوج خوشیام تورو یادم رفت پس چرا چرا خدایا چرا همیشه منو دیدی؟میبینی؟ من که هیچوقت بنده خوبی...
-
رز من
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 02:28
سلام همنفس من گل مهربونم بی نهایت از داشتنت خوشحالم از اینکه تونستم به موقع کسی رو که بتونه تمام زندگی همراهم باشه تو تمام موقعیتایی که برام پیش میاد کنارم باشه و همراهم باشه بینهایت خوشحالم. ممنونم مهربونم که همیشه هر وقتی ، تو هر شرایطی که بودم تنهام نذاشتی و همراهم بودی . شاید هرکسی اینارو بخونه یا باورش نشه یا بهم...
-
چاردیواری
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 22:20
سلام همنفس من ... گل مهربون من دلتنگتم از همیشه بیشتر، از هروقت دیگه ای بیشتر دلم برات تنگ شده . فکر نمیکردم اینبار اینطوری بشه تا این اندازه دوریت برام سخت بشه. اخه اینبار فرق داشت مث دفعه های قبل نبود. خیالم راحت تر بود ولی نمیدونم چجوری بگم اما از همیشه سخت تر شده بود. خیلی سخت... سلام همنفس من ... گل مهربون من...
-
تولد
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 04:21
سلااااااااااام آخ که چه لذتی داره از شر همه چیزایی که تمام عمر آزارت میداده خلاص بشی . آزاد بشی از اون چیزایی که همیشه موقعی که تو خلوت خودت بودی تمام ذهنو و فکرتو درگیر خودش میکرد و حتی فکر کردن بهشون باعث این میشده که آرزو کنی ای کاش هیچوقت اون روزا نبود. خیلی بده اگر همش تو بهترین دورانی که یه آدم میتونه داشته باشه...
-
غزل چشمانت
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 16:46
-
پر پرواز
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 02:51
پَرِ پرواز... اون موقع ها هنوز نمیدونست چیه ؟ کیه ؟ از کجا اومده؟ برا چی اومده؟ زمان میگذشت ... دنیاش بزرگتر شد ... تازه داشت می فهمید دنیا اون چیزی که میبینه نیست .فهمید خیلی چیزا هست که هنوز ندیده ... اما هنوز گنگ بود . جوابی برا سوالاش نداشت بازم زمان گذشت ... پَرِ پرواز... اون موقع ها هنوز نمیدونست چیه ؟ کیه ؟ از...