سلام همنفس من...
روز گذشته...
چی بگم گل من ؟
چی میتونم بگم وقتی این احساس محبت بی نهایت این عشق پاک و خالص و بی دریغو میبینم؟ آرامش من بی نهایت دوست دارم .
گل رز من شاید نتونم خیلی چیزا رو بگم شاید نتونم حتی درموردشون بهت بگم و یا اینجا بنویسم ...
اما همه این دوریا همه این سختیا همشونو هرچی که تو این مدت گذشت همش تو سینم میمونه، همش .
فدای وجود پاکت .همیشه بینهات آروم بودم چون تو کنارم بودی . چون همه خستگیامو همه زخمام فقط با یه لحظه شنیدن صدات با یه لبخندت خوب میشدو از بین میرفت .
اما بجاش من همیشه باعث رنجت شدم ...
منوببخش که هیچوقت نتونستم آرامش واقعی رو بهت بدم همون چیزی که تو با وجود پاک و مهربونت از روز اول وارد زندگیم کردی یه آرامش بینهایت چیزی که هیچوقت حسش نکرده بودم .
حتی تو بچگیم همش با استرس و اضطراب زندگی کردم اما تو با اون وجود پاک و قلب مهربونت باعث شدی یه آرامش حقیقی و درونی رو تجربه کنم و داشته باشم .
با همه وجودم ازت ممنونم بخاطر اینکه بهم قول دادی تا ابد مراقب گل رز من باشی ...
دوست دارم گل رز من
تقدیم به تو همنفس من ...
سلام همنفس من....
گل مهربونم
روز گذشته...
قبل از این وقتی چند دقیقه ازت دور میشدم بی نهایت دل برات تنگ میشد حالا چجوری بهت بگم که چقدر دلتنگم ؟
اما اینبار با همیشه فرق داره نمیدونم یه جور خیلی خاصیه نمیتونم بگم چجوری نمیتونم این حسو وصفش کنم مطمئنم برای توام همینطوره
فقط یه دلتنگی ساده نیست خیلی چیزا همراهشه خیلی ...
راستش هر روز که میگذره بیشتر از دست خودم ناراحت و عصبی میشم
اخه چرا ... چراااااا
گفته بودم هرچقدر خراب بشه بازم میسازم اونقدر میسازم تا یه روزی ابدی بشه هیچ چیزی نتونه خرابش کنه
اره گل من
اره همنفسم با تو میسازمش تا ابدی بشه
دلتنگتم گل من دلتنگتم ...
روزارو میشمارم تا تموم بشه ...
هنوز امیدوارم که
تو برگردی به این خونه
به شوق دیدنت خونه
تا برگردی چراغونه
دوست دارم گل رز من
تقدیم به تو همنفس من ...
هنوز زنده ام
کورسویی امید برایم باقی مانده است
هنوز مرده ی متحرک نشده ام
هنوز به امید حس کردن عطر گل زیبایم نفس میکشم
هنوز چشم به جاده های بی پایان انتظار دارم
هنوز هر ثانیه را میشمارم
هنوز بر سر ساعتم فریاد میکشم
اما اینبار نه بخاطر کند رفتن
با فریادهایم با ناله هایم ...
التماسش میکنم که تندتر بر روی این زمان لعنتی خط بکشد
اما هنوز
هنوز مثل قبل بازهم صدای خنده اش را میشنوم
بی معرفت
برایش فرق نمیکند که چه بگویم
آن زمان که میگفتم نرو
مثل باد میرفت
حالا که التماسش میکنم برو
انگار خسته تر از من است
نایی برای رفتن ندارد
اما هنوز مثل قبل
ملتمسانه نگاهش میکنم
برایش فرقی نمیکند
کندتر از همیشه میرود...
بلنتر از همیشه میخندد...
سلام همنفس من ...
امروزم گذشت ،هرچند روز نبود یه شب خیلی بلند بود که اصلا قصد تموم شدن نداشت
اما هرچی که میگذره بیشتر دلم برای خودم میسوزه . دلم میسوزه از اینکه اونقدر احمق بودم و اونقدر کور که نفهمیدم چه گل رزی کنارمه .حسرت اینو میخورم که میتونستم بهتر و بیشتر از در کنارت بودن لذت ببرم اما بجاش چیزی رو انتخاب کردم که منو تا حد مرگ رسوند . جایی که نزدیک بود برا همیشه خودمو از داشتن زیباترین احساس دنیا محروم کنم ... خیلی دلم میسوزه برای خودم که چقدر ...
تا ابد دوست دارم زیباترین گل رز باغچه هستی
همه گلای دنیا فدای یه لبخندت گل رز من...
سلام همنفس من
سلام همه هستی من همه زندگی من …
خدایا خودت کمکمون کن . فقط خودت
اخه خدایا چرا انقدر دوسم داری چرا ؟
من که همیشه بد کردم من که همیشه گناه کردم من که بار گناهام خیلی سنگینه
من که هیچوقت شکرتو نگفتم
من که همیشه تو اوج خوشیام تورو یادم رفت
پس چرا چرا خدایا چرا همیشه منو دیدی؟میبینی؟
من که هیچوقت بنده خوبی نبودم
چرا داری اینقدر سفتو سخت امتحانم میکنی ؟ چرا داری کمکم میکنی از همه چیز کنده شم
به خداییت قسم بعد از اینکه ازش خداحافظی کردم تازه فهمیدم برام چی بوده
اره تازه فهمیدم ...
تازه فهمیدم چقدر دوسش داشتم و نمیدونستم ...
خدایا فقط خودت کمکمون کن فقظ خودت
بازم دستمونو بگیر
با اینکه من بد کردم اما تو ببخش. همه جا حتی تو قرانت همیشه قبل از هرچیزی صفت بخشنده مهربان هست...
من به بخشندگیت به گذشتت دل بستم
خدایا ببخش منو
قدم اولو برداشتیم... خودت کمکمون کن
فقط خودت ...
همه گلای دنیارو فدای یه لحظه خندیدنت میکنم همنفس من...